• مـــگـ♥ـه داریــــ☺ـم ؟ •
.....
یکی از فانتزیام اینه :
توی بیمارستان،
یه پرستار فوق العاده زیبا وجذاب از اتاق عمل سریع میاد بیرون و داد میزنه:آقای دکتر؟آقای دکتر؟بیمار داره از دست میره
من درحالی که لبخندی پرمعنا بر لب دارم سرمو میندازم پایین و از توی کشو دستکشمو در میارم
پرستار بلندتر و با التماس میگه:آقای دکتر عجله کنید ،قلبش از حرکت ایستاده
من بازهم با لبخندی معنا دار دستکشارو دستم میکنم
ایندفعه همهءپرستارا ودکترا از اتاق میریزن بیرون و فریاد میزنن آقای دکتر آقای دکتر بیمار داره میمیره
من که دسکشامو دستم کردم با خونسردی به چهرهءتک تکشون نگاه میکنم و میگم: . . . آقای دکتر طبقه بالا تشریف دارن بعد سطل آبو با پام هول میدم جلو و همینجور که دارم زمینو تی میکشم توی مه و غبار دور میشم …
نظرات شما عزیزان:
f.z 

ساعت11:03---10 دی 1392
سلام وبلاگت بدک نیست ولی تعداد نظراتت خیلی کمه
یه کاریش کن موفق باشی.gif)
پاسخ:چیکارش کنم ؟؟
یه کاریش کن موفق باشی
.gif)
پاسخ:چیکارش کنم ؟؟
خخخخخخخخخخخ جالب بود...چه رمانتیک.gif)
.gif)
به وب من هم سر بزن...شاید به دردت بخوره
پاسخ:باوشه
.gif)
.gif)
به وب من هم سر بزن...شاید به دردت بخوره
پاسخ:باوشه
تاريخ یک شنبه 8 دی 1392برچسب:, سـاعت
16:26 Author ◘◘◘◘♥ BaRaN ♥◘◘◘◘| 3 Comment |
miss-A |